• سه شنبه 1403/02/11 - 0:10
  • 52
  • 0 دیدگاه
  • فوتبال ,

عکس قدیمی پوستر باشگاه استقلال برای بازی با تراکتور کیست ؟

بمناسبت پوستر باشگاه استقلال یادی کنیم از طلایی ترین چپ تاریخ فوتبال ایران از زبان خودش و دیگران به یاد بیوک جدیکار | افسانه ای به نام «چپ طلایی»
عکس قدیمی پوستر باشگاه استقلال برای بازی با تراکتور کیست ؟

به گزارش پایگاه خبری تحلیلی ورزشی باریش اسپور، باشگاه استقلال تهران برای بازی با تراکتور از یک پوستر رونمایی کرد که یک عکس قدیمی داشت این عکس برای نسل جدید کمی ناآشنا بود!

آن عکس عکس بیوک جدیکار بود که در زمان خودش افسانه ای به نام «چپ طلایی» معروف بود.

چپ طلايی فوتبال ايران بود،مهلک ترين ضربات پای چپ تاریخ را وارد می کرد،شایعه شده بود که ضربات پای چپ او را خريده بودند تا با چپ شوت نزند، چرا که ضربات او به هر که می خورد خطر مرگ داشت!

یک عاشق واقعی بود و فوتبال برایش حرمت و قداست داشت،در سال های نخستین دوران بازیگری، دستمزدی نمی گرفت و از طریق کار در یک کارخانه چیت سازی گذران زندگی می نمود زمانی که به جایی رسید، بدون این که کسی او را بشناسد و سرو صدایی بکند، به همراه همسر تحصیل کرده و پزشک خود، یار و یاور ضعیفان بود ... او فرزند ایران و آذربایجان بود: بیوک جدیکار ...

 امیر برادران در مورد او می نویسد:

قدرت و مهارت فوتبال جدیکار در دهه سی خورشیدی تا آنجا بی نظیر بود که همچون افسانه و رویا می مانست، افسانه ای که گاه به گاه در میدان به واقعیت می رسید و صحنه هایی زیبا به نمایش می گذاشت. بیوک خان در زمان خود صاحب شوت هایی قوی و دقیق بود که در فصل اوجِ این چپ پا، گلهای بسیاری در ورزشکار امجدیه کاشته شد.

آن روزها از تلویزیون و تصویر هیچ خبری نبود و شنیده های بچه های محل که گوش به گوش می چرخید، حکایت از پای چپی داشت که یک شوت او باعث مرگ دروازه بان حریف شده است و از آن پس شاه ایران پای چپ جدیکار را خریده است تا او دیگر با این کار حق نداشته باشد تا شوت بزند و باید همیشه جوراب قرمز به نشانه علامت خطر در پای چپ بپوشد. افسانه ای که برای تمرین بچه های پابرهنه محلات شیرین بود و همگی بدون آنکه جدیکار را دیده باشند ، عاشق بیوک خان بودند و او را الگویی برای فردای خود می دانستند.

 این چپ پای گلزن و افسانه ای ترک زبان، در 15 آذر ماه سال 1308 در شهر تبریز چشم به جهان گشود. برادر بزرگ تر او اصغر جدیکار، یک دفاع راست صاحب نام بود که اتفاقاً در تاج فوتبال بازی می کرد. بیوک کار خود را در ابتدا به عنوان یک دروازبان آغاز کرد، هر چند بعدتر استعداد عجیب و قدرت غریبی که در پای چپش داشت توسط استاد علی دانایی فرد کشف و جدیکار به پُست هایی چون گوش چپ و مهاجم منتقل شد و ازآن جایی هم كه زنده یاد جديكار بيشتر گل‌ های خود را با شوت های سهمگین توسط پای چپ خود به ثمر می رساند، به «چپ‌ طلايی» معروف شد.

بیوک جدیکار یکی از نخستین لژیونرهای فوتبال ایران بود که از سال 1323 و در تیم تهرانجوان زیر نظر مرحوم استاد حسین فکری شروع به کار کرد. در سال 1324 در مسابقات قهرمانی باشگاه های تهران در تیم «جوان» بازی می کرد و به عنوان گلزن این تیم شناخته شده بود. او در سال 1325 توسط مرحوم دانایی فر به تیم «تور» پیوست. در حقیقت او کار اصلی خود را زیر نظر استاد علی دانایی فرد از تیم های پایه ای دوچرخه سواران یعنی تیم های "تور" و "ایرج" آغاز کرد. با نظر دانایی فرد، جدیکار در سال 1328 به تیم بزرگسالان یعنی تاج سابق اضافه شد و با انجام بازی های درخشان و گلزنی های متوالی و متعدد خود، ظهور مهاجمی قهار و گلزن را به هواداران تاج نوید داد.

در نخستین دوره از بازی های آسیایی که در اوایل ماه مارس سال 1951 در دهلی نو برگزار شد _زمستان 1329، با بودن مهاجمان کاربلدی چون پرویز کوزه کنانی، نادر افشار علوی نژاد و از همه مهم تر ستاره آن زمان فوتبال ایران امیرمسعود برومند، جدیکار جوان به تیم ملی دعوت نشد و شانس نخستین افتخار تاریخ فوتبال ایران که کسب مدال نقره در نخستین دوره از بازی های آسیایی بود را متأسفانه از دست داد. البته این دوری دیری نپایید و چند ماه بعد جدیکار برای نخستین بار به تیم ملی دعوت شد و نه تنها در تیم ملی فوتبال _که آن زمان غالباً با نام تیم تهران برابر رقبا صف آرایی می کرد، بلکه برای تیم ارتش ایران نیز به میدان رفت. چپ طلایی برای اولین بار با پیراهن تیم ملی به مصاف افغانستان رفت و به حدی خوب بازی کرد که تشویق همگان را برانگیخت و به چهره ای شناخته شده در عرصه فوتبال و ورزش وقتِ ایران بدل شد. البته اولین "بازی ملی رسمی" جدیکار در اردیبهشت ماه سال 1331 در بازی دوستانه برابر تیم ملی پاکستان بود. واپسین باری هم که جدیکار برای تیم ملی به میدان رفت به 11 خرداد سال 1341 در دیدار دوستانه با تیم ملی عراق برمی گردد. متأسفانه به دلیل عدم توسعه ی فوتبال _به ویژه فوتبال ملی کشورمان، جدیکار به حق واقعی خود در فوتبال ملی ایران نرسید؛ هر چند که همدوره بودن با ستاره و اعجوبه ای همچون زنده یاد دکتر امیر مسعود برومند در تیم ملی، برای جدیکار حکم یک بدشانسی بزرگ را داشت. این نکته را باید مد نظر داشت که زمانی که نطفه ی پدیده ای به نام فوتبال در بطن جامعه و زُهدان ورزشِ ایران شکل و به نوعی در مرحله ی جنینی قرار گرفت، نخستین ستارگان تاریخ فوتبال ایران که به محبوبیت کم نظیری هم رسیدند، دو نفر بودند: امیر مسعود برومند و بیوک جدیکار ...

جدیکار یگانه ستاره ی درخشانِ آسمان آبی رنگ تاج در دهه ی 1330 بود. او در سال های 1328، 1331، 1335، 1336، 1338، 1340، 1341 و 1347 به افتخار قهرمانی جام باشگاه های تهران نائل گردید. لازم به ذکر است که در اواخر دهه 20 و همچنین در کلِ سال های دهه های 30 و بیشتر سال های دهه 40 شمسی، رقابت های جام باشگاه های تهران، حکم مهم ترین رقابت های باشگاهی در فوتبال ایران را داشت. همچنین چپ طلایی فوتبال ایران در سال 1330، 1337 و 1338 قهرمان جام حذفی تهران نیز شد.

او که بر اساس برخی منابع به عنوان زننده نخستین گل تاریخ باشگاه تاج تهران (پس از تغییر نام از دوچرخه سواران به تاج) محسوب می شود، در دو مقطع از این تیم جدا شد: نخستین بار در سال 1332 این اتفاق افتاد. در تابستان سال 32تاج تغییرات گسترده‌ای را تجربه کرد و با تیمی ناقص در مسابقات دوره‌ای و حذفی باشگاه‌های تهران شرکت کرد.

در حقیقت پس از کودتای 28 مرداد آن سال، اعضای باشگاه ورزشی تاج به نوعی دچار دودستگی شدند و طرفداران زنده یاد دکتر محمد مصدق که مشی ای ملی گرایانه داشتند، از تاج جدا شدند. از جمله این بزرگان باید به استاد علی دانایی فرد اشاره کرد که از ابتدای تاسیس تیم فوتبال تاج تهران سکان هدایت این تیم را برعهده داشت و به نوعی پدر معنوی تاج محسوب می شد. همچنین برخی ستارگان نامدار تاج هم از این تیم جدا شدند که گل سرسَبد آن ها آقا بیوک بود. علاوه بر آقا بیوک، نفراتی همچون پرویز کوزه کنانی، نادر افشار علوی نژاد، فریدون مهدیون و چند نفر دیگر از تاج جدا شده و به تیم نادر پیوستند. نکته مهم جایی ست که نادر با درخشش این نفرات که در رأس آن ها شخص آقا بیوک بود، با دبل قهرمانی در جام باشگاه های تهران و جام حذفی تهران تاریخساز شد. اوضاع زمانی جالب تر می شود که بدانیم نادر در نیمه نهایی جام حذفی تهران در 6 آذر 1332، با دو گل تاج را شکست داد و فینالیست شد و در بازی فینال نیزبا تک گل آقا بیوک، شاهین را برد و و عنوان قهرمانی آن رقابت‌ها را به دست آورد.

به هر روی، یک سال بعد در سال 1333 استاد دانایی فرد به تاج بازگشت و به دنبال ایشان امثال جدیکار و کوزه کنانی هم به تاج برگشتند و باز هم با این تیم درخشیدند.

اولین لژیونر تاریخ از شهر اولین ها 

دوره دوم جدایی جدیکار به حوالی سال 1336 برمی گردد، جایی که پس از بازی دوستانه تیم ملی با ویکتوریا برلین آلمان در تهران، جدیکار با بازی درخشانش مورد توجه تیم آلمانی قرار گرفت که در آن روزگار نامی بزرگ و شناخته شده در فوتبال آلمان داشت. بدین ترتیب بیوک جدیکار به نخستین لژیونر تاریخ فوتبال ایران در کشور آلمان بدل شد. در واقع او آغازگر راهی شد که سال ها بعدتر بزرگانی چون رضا عادلخانی، حمید علیدوستی، رضا احدی و موج سوم با علی دایی، کریم باقری، خداداد عزیزی، مهدی مهدوی کیا، علی کریمی، وحید هاشمیان، مهدی پاشازاده، سیروس دین محمدی و غیره آن راه را پیمودند. آقا بیوک در فصل 1958-1957 به آلمان رفت و مدتی را برای ویکتوریا کلوپ توپ زد. در طول آن مدت جدیکار ماهانه 1500 مارک از ویکتوریا برلین حقوق می گرفت. در طول دورانی که جدیکار برای ویکتوریا بازی می کرد، به سبب شم گلزنی، قدرت شوتزنی و سرعت بالایش از سوی هواداران این باشگاه لقب "اشپوتنیک" به وی داده شد. در شرایطی که قرارداد اولیه جدیکار با باشگاه آلمان به مدت سه سال بود، متأسفانه پس از ضایعه تلخ درگذشت پدرش، به ایران برگشت و دیگر به آلمان بازنگشت.

خود جدیکار در ارتباط با دوران حضور در آلمان تعریف می کند:

 واقعاً خیلی مشکل بود که کسی می رفت و در آلمان و در تیمی مثل ویکتوریا کلوپ فوتبال بازی کند _آن هم بدون سابقه ...

 الحمدالله اوضاع برای من خوب بود چون من قدرت خوبی داشتم ... مثلا یادم می آید که آن جا در تمرینات شرط می بستم که از 5 پنالتی، سه تای آن را به تیر دروازه بزنم و همین کار را هم می کردم! 

به هر حال جناب جدیکار یکی از نخستین لژیونرهای تاریخ فوتبال ایران محسوب می شود که این یک افتخار بسیار بزرگ است.

در ارتباط با جدایی جدیکار از تاج، البته در منابعی نیز گفته شده که یک بار دیگر در سال 1334، او به سبب اختلافات داخلی تاج را ترک کرد و به تیم شعاع پیوست که به نظر نمی رسد چنین مسئله ای صحت داشته باشد، چرا که در آن سال به سبب برگزاری مسابقاتی موسوم به قهرمانی باشگاه های ایران، اصلاً رقابت های جام باشگاه های تهران برگزار نشد! از طرفی دیگر جدیکار بر اساس منابعی موثق تر در همان مسابقات موسوم به قهرمانی باشگاه های ایران عضوی از تیم تاج بود.

گربه سیاه شاهین 

بیوک جدیکار در دوران بازیگری خود بیش از هر بازیکنی دروازه شاهین را باز کرد. آقا بیوک با پیراهن تاج 16 گل برابر شاهین به ثمر رساند که این یک رکورد حقیقتاً حیرت انگیز است؛ رکوردی که در تاریخ تقابل تاج و شاهین جاودانه و به نام شخص بیوک خان جدیکار ثبت شده و ثبت هم خواهد ماند. گلی هم که با پیراهن نادر در فینال جام حذفی تهران به شاهین زد، به نوعی گل هفدهم وی به شاهین محسوب می شود. او در شرایطی این آمار حیرت آور را ثبت کرد که همیشه مورد احترام تیم و طرفداران رقیب نیز بود و به رغم خلق یک چنین آماری، هیچ گاه برای تیم و بازیکنان رقیب کری نخواند و همیشه شخصیت والای خود را حفظ کرد. در کل گلزنی های جدیکار در برابر تیم های بزرگی همچون شاهین و دارایی که به نوعی رقبای اصلی تاج در راه قهرمانی جام باشگاه ها و جام حذفی تهران محسوب می شدند، همیشه کار را برای آبی پوشان در می آورد و همین مسئله از جدیکار شمایل یک ستاره ی منجی را نزد هواداران آبی دل در همان زمان ترسیم نموده بود.

 

سرانجام در سال 1343 پس از 15 سال بازی در سطح اول فوتبال ایران، بیوک جدیکار فوتبال را برای همیشه کنار گذاشت. وی در دوران بازیگری خود بیش از 140 گل در رده های باشگاهی و ملی به ثمر رساند. بعدتر او به همراه برادر بزرگش اولین فروشگاه لوازم ورزشی ایران را به نام برادران جدیکار تأسیس نمود و با سازمان تربیت بدنی وقت به همکاری پرداخت. تأمین البسه ورزشی برای جوانان علاقه مند کم بضاعت یکی از کارهای بزرگ فروشگاه برادران جدیکار بود.

در سال 1352 طی یک نظرسنجی که آن زمان از بزرگان فوتبال ایران و در روزنامه کیهان ورزشی انجام شد، جدیکار به عنوان یک از 11 بازیکن برتر چهار نسل فوتبال ایران (تا آن زمان) برگریده شد. جالب جایی که بدانیم جدیکار با کسی در یک ترکیب قرار گرفت که بعدها از وی به عنوان الگو و بازیکن محبوب دوران کودی و نوجوانی خود یاد می کرد: مرحوم عباس تنیده گر یکی از فوتبالیست های نسل اول ایران در دهه 1310 ... خود جدیکار در سال های پایانی عمرش در این باره گفت:

 تنها بازیکنی که یادم می آید عباس تنیده گر است ... به او لقب "عباس سیاه" را داده بودند ... به او علاقه داشتم و خیلی بازیکن خوبی بود ... تنیده گر (در فوتبال آن دوران) یک سنتر هافبک بود و بی نظیر بود ...

 الگوی دیگر من دانایی فرد است. استاد علی دانایی فرد برای من خیلی زحمت کشید ... او بود که باعث پیشرفت سریع من در فوتبال شد

در این میان بد نیست که خلاصه ای از زندگی نامه جدیکار را از زبان خودش بشنویم:

 در سال 1308 در تبریز متولد شدم ... من با برادرم اینا بازی می کردیم، از سال 1320 در ورزشگاه شهباز یا همان زمین شماره سه فوتبال را شروع کردم ... ورزشگاه شماره سه نزدیک خانه ی ما بود و همین باعث علاقه مند شدن من به فوتبال شد.

 سال 25 خدابیامرز آقای علی دانایی فرد که در تیم "تور" مربی اول من بود، من را برای گوش چپی انتخاب کرد و این در شرایطی بود که من گلر بودم! چون پای چپ خوبی داشتم بالاجبار حرف ایشان را گوش کردم و رفتیم در مسابقات خردسالان که در منظریه برگزار می شد شرکت کنیم. آن مسابقات را زنده یاد استاد ایزدپناه با حضور 8-7 تیم برگزار می کردند که اتفاقاً شاهین هم جزء تیم های شرکت کننده بود. در آن بازی ها که به نوعی تورنمنتی برای زیر 16 ساله ها بود، تور و شاهین به فینال رسیدند و ما توانستیم با شکست دادن تیم شاهین قهرمان آن بازی ها شویم. همان طور که گفتم سال 1325 بود و ما برای اولین بار قهرمان شدیم ... یادش بخیر، نوجوان بودیم و شانزده ساله ...

 خدا بیامرزد استاد دانایی فرد را! باید از او یاد و تشکر ویژه ای کرد ... او حق بزرگی بر گردن فوتبال نسل ما و حتی نسل های بعدتر از ما داشت. این اغراق نیست که بگوییم از سال 1328 تا حداقل سال 1350 در عرض 22 سال، بین 100 تا 200 بازیکن در دوچرخه سواران و تاج ساخت و به تیم ملی داد!

 یادم می آید یک روز تیم دوچرخه سواران بازی داشت و اتفاقاً خود استاد دانایی فرد هم آن زمان فوتبال بازی می کرد. آن روز او بازی نکرد و خودش را به مریضی زد و از من خواست تا به جای او بازی کنم ... من هم به جای او در گوش چپ بازی کردم ... آن بازی اولین بازی من در رده بزرگسالان بود در سال 1328 و آن رقابت ها هم مسابقات دسته اول جام باشگاه های تهران بود.

سال 1330 برای اولین بار به تیم ملی دعوت شدم و تا سال 1342 برای تیم ملی بازی کردم ... البته بازی ملی زیادی نکردم و تأسفی هم ندارم چون در آن زمان بازی ملی زیادی برگزار نمی شد. آن زمان همه جزء تیم تهران بودیم (تیم تهران به نام تیم ملی در تورنمنت ها و بازی های برون مرزی شرکت می کرد) و حتی ما را با تیم ارتش هم قاطی می کردند و به نام تیم ارتش ایران هم بازی می کردیم و ما را همه جا می بردند.

 از سال 1328 تا 42 که بازی کردم، در بازی های باشگاهی، ملی و تیم تهران خیلی کم پیش می آمد که در یک بازی گلی نزده باشم؛ به همین خاطر اکثراً آقای گل بودم ... متأسفانه هیچ فیلمی از دوران بازی من موجود نیست ... من دارایی خاصی ندارم، یک فروشگاه دارم که واقعاً حاضر بودم حتی این فروشگاه را می فروختم تا با بیشتر پول آن تنها فیلم پنج بازی از دوران بازیگری ام را به دست می آوردم؛ علی الخصوص از دوران بازی ام بین سال های 32 تا 38 که بهترین دوران فوتبال من بود. آرزو داشتم حداقل پنج فیلم از آن دوران پیدا می کردم و در ویدیو تماشایشان می کردم ... متأسفانه نیست و این جای تأسف دارد ... نمی خواهم از خودم تعریف کنم ولی در فوتبال باید تمرین کنی، برای هر بازی پولتیک (برنامه) داشته باشی، حتی در همین سن! در همین سن هم باید برای فوتبال بازی کردن پولتیک داشته باشی وگرنه نمی توانی فوتبال بازی کنی ... جوانان این دوره به ویژه بازیکنان تیم ملی، باید یاد بگیرند و بدانند که فوتبال را باید دلسوزانه بازی کنند؛ با جان و دل بازی کنند. نمی شود الکی فوتبالیست بزرگی شد ...

بیوک خان جدیکار که از جمله بازیکنان نسل اول تیم دوچرخه سواران بود، بدون گفت و گو بی نظیرترین چپ پای تاریخ فوتبال ایران محسوب می شد.

جدیکار در زندگی شخصی خود نیز یک انسان نمونه بود و گفتار و رفتار این جنتلمن و مرد نجیب آذری همیشه بوی شرف و پاکی می داد تا به همه بگوید که آبرو و احترام را با هیچ چیز این دنیا معامله نمی کند. کمتر کسی است که بداند بیوک خان جدیکار و همسر دکتر او که پزشک متخصص بیماری های زنان و زایمان بود، چگونه و همه گاه در خدمت خانواده های فقیر بودند. بی تردید جدیکار یکی از بزرگترین و شریف ترین ملی پوشان تاریخ فوتبال ایران است که ورزش و زندگی را در بالاترین قله ها طی کرد و هرگز اسیر هیاهو های پوچ و مردم-فریب نشد. در یک کلام می توان گفت که جدیکار در فوتبال ما افسانه ای بود که در میدان خوش درخشید تا رنگ و بوی واقعیت بدهد.

 

«چپ طلایی» فوتبال ایران در این چند سال آخر عمرش روزهای سختی را سپری کرد. بیوک جدیکار را باید یکی از بزرگ ترین قربانیان آلزایمر _نه تنها در فوتبال ایران بلکه در فوتبال جهان قلمداد کرد. این مرد بزرگ که شاید برترین چپ پای تاریخ فوتبال ایران باشد، سرانجام پس از 9 سال مبارزه با بیماری آلزایمر در شامگاه سه شنبه 26 آذر ماه 1392، در سن 84 سالگی چشم از جهان فرو بست.

رؤسای فدراسیون بين المللي فوتبال (فيفا) و كنفدراسيون فوتبال آسيا در نامه های جداگانه ای به رئيس فدراسيون فوتبال ايران، درگذشت بیوک جدیكار بازيكن سابق تيم هاي ملی و استقلال تهران را تسليت گفتند. همچنین فدراسیون فوتبال و سایت باشگاه استقلال نیز در بیانیه های جداگانه درگذشت آقا بیوک را تسلیت گفتند.

 

رئیس وقت فیفا سپ بلاتر در نامه ای که برای فدراسیون فوتبال کشورمان ارسال کرده بود‌ و 

همچنین شيخ سلمان بن ابراهيم آل خليفه رئيس كنفدراسيون فوتبال آسيا نيز در پيامی به علی كفاشيان رئیس وقت فدراسیون فوتبال ایران، درگذشت بیوک جديكار را تسليت گفت.

مراسم تشییع پیکر زنده یاد بیوک جدیکار، پیشکسوت ملی پوش باشگاه استقلال، صبح روز جمعه 29 آذر 1392، در ورزشگاه شیرودی (امجدیه سابق) برگزار شد. علی فتح‌الله‌زاده مدیرعامل وقت باشگاه استقلال در کنار پیشکسوتانی چون غلامحسین فرزامی، فرامرز ظلی، علی جباری، مهدی کشاورز، مهدی حاج‌محمد، عباس کردنوری، جواد قراب، علی شوری، حسن اعلم، جواد زرینچه و ... در این مراسم شرکت کردند تا آخرین وداع را با جدیکار داشته باشند. بدین ترتیب جدیکار روی دستان اهالی ورزش تشییع و در قطعه نام آوران بهشت‌زهرا به خاک سپرده شد. مراسم سومین روز درگذشت مرحوم بیوک‌ جدیکار نیز روز یکشنبه اول دی ماه همان سال از ساعت 18 الی 19:30 در مسجد نور واقع در میدان فاطمی برگزار شد.